جایگاه دکترین ارتباطی در تأمین مالی و مدیریت ریسک کشاورزی
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در ادبیات مدیریت و اقتصاد، «دکترین ارتباطی» بهعنوان چارچوبی نظری و عملی برای ساماندهی روابط میان نهادهای مالی، بخش کشاورزی و صنعت مطرح میشود.
این دکترین نه صرفاً مجموعهای از دستورالعملها، بلکه نظامی فکری و راهبردی است که بر پایه انسجام اطلاعات، اعتماد نهادی و شفافیت در تعاملات شکل میگیرد.
از منظر نظری، دکترین ارتباطی اقتصاد را میتوان بهعنوان یک Communicative Doctrine تعریف کرد؛ یعنی مجموعهای از اصول راهبردی که تعاملات میان ذینفعان اقتصادی را هدایت میکند. این اصول شامل موارد زیر است:
- Transparency شفافیت در تصمیمگیری و ارائه اطلاعات
- Trust Building اعتمادسازی میان بانکها، صنایع و مشتریان
- Information Flow جریان آزاد و دقیق اطلاعات در شبکه مالی و اقتصادی
- Stakeholder Engagement مشارکت فعال ذینفعان در فرآیند تصمیمگیری
- Digital Transformation تحول دیجیتال در ساختارهای ارتباطی و مدیریتی
در بخش کشاورزی، نمونه بارز این دکترین را میتوان در عملکرد تامین مالی بخش مشاهده کرد. بانک معتبر و تخصصی این حوزه با نزدیک به یک سده کنشگری موفق باجامعه ذینفعان، ضمن ارائه تسهیلات مالی واجرای طرح ملی بیمه کشاورزی، نقش خودرابه خوبی ایفا میکند.
با ورود به عصر هوش مصنوعی، الزامات مدیریت ارتباطی در اقتصاد دچار تحول اساسی شده است. دیگر صرفاً انتقال پیام کافی نیست؛ بلکه تحلیل دادههای کلان، پیشبینی رفتار مشتریان و مدیریت ریسک در بستر دیجیتال اهمیت یافته است.
بانکها و صنایع می توانند از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای ارتقای کیفیت ارتباطات بهره گیرند. این امر مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای فناورانه، آموزش نیروی انسانی و تدوین سیاستهای شفاف واز همه مهم تری داشتن دیدی باز و نگاهی وسیع به رخداد ها و پدیده های جدید همچون داشتن حق برخورداری از اطلاعات صحیح واتخاذ رویکردی صحیح در مقولاتی همچون فیلترینگ است.
از منظر آکادمیک، دکترین ارتباطی اقتصاد در عصر دیجیتال با چالشهای جدیدی مواجه است: امنیت سایبری، تضمین حریم خصوصی، مقابله با اطلاعات نادرست و ضرورت هماهنگی نهادی میان بانک مرکزی، بانکها و بخشهای اقتصادی.
این چالشها نشان میدهد که دکترین ارتباطی نهتنها یک ابزار مدیریتی، بلکه یک رویکرد کلان برای توسعه پایدار اقتصادی است.در نهایت، موفقیت دکترین ارتباطی اقتصاد در گرو سه عامل کلیدی است: نخست، تعهد بانک مرکزی و بانکها به شفافیت و اعتمادسازی؛ دوم، بهرهگیری از فناوریهای نوین بهویژه هوش مصنوعی برای مدیریت ارتباطات و سوم، نهادینهسازی فرهنگ مشارکت میان ذینفعان.
تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت دکترین ارتباطی اقتصاد بهعنوان یک چارچوب نظری و عملی، مسیر توسعه پایدار کشور را هموار سازد. سخن آخر این که درشرایط خاص تنش خشکی وخشکسالی کشورما که اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد،داشتن بیان ارتباطی هوشمندانه وتکیه بر گفتگو وهمدلی صادقانه بامردم،همچنان راهگشاست.
رامین امینی زارع کارشناس حوزه مالی و بیمه کشاورزی
انتهای پیام/