شرق آفریقا در آینه منافع مشترک تهران–کامپالا
گروه صنعت و معدن: شرق آفریقا به یکی از کانونهای نوظهور رشد اقتصادی در قاره سیاه تبدیل شده؛ منطقهای با جمعیت جوان، رشد شهری سریع، پروژههای زیربنایی عظیم و بازار مصرفی رو به گسترش. در سالهای اخیر، ایران نیز با تکیه بر سیاست نگاه به جنوب و آفریقا تلاش کرده روابط اقتصادی خود با کشورهایی مانند کنیا، تانزانیا، اتیوپی، اوگاندا و رواندا را احیا کند.
سؤال اصلی این است: این همکاریها چه فرصتهای واقعی برای اقتصاد ایران دارد و آیا میتواند مسیری برای کاهش اثر تحریمها باشد؟
شرق آفریقا و فرصت های بی نظیر اقتصادی
در سالهای اخیر، شرق آفریقا به یکی از موتورهای اصلی رشد اقتصادی قاره تبدیل شده است؛ منطقهای که ترکیب جمعیت جوان، اصلاحات ساختاری، دسترسی دریایی و پیوستن به ترتیبات تجاری پانقارهای، آن را به یک گروه اقتصادی رو به صعود بدل کرده است. متوسط رشد اقتصادی بسیاری از کشورهای این حوزه در بازه ۵ تا ۷ درصد قرار دارد؛ رقمی بالاتر از میانگین آفریقا و همتراز با برخی اقتصادهای نوظهور آسیایی. این رشد، در بستری از جمعیت بیش از ۳۰۰ میلیونی و طبقه متوسط رو به گسترش اتفاق میافتد؛ طبقهای که در دهه آینده نیروی محرک مصرف، تولید و سرمایهگذاری خواهد بود.
دسترسی گسترده کشورها به اقیانوس هند از مسیر بنادر مومباسا، دارالسلام و لامو به شرق آفریقا یک مزیت ژئواقتصادی کمنظیر بخشیده است. این موقعیت باعث شده منطقه به حلقهای مهم در زنجیره تأمین جهانی بدل شود و توجه سرمایهگذاران برونقارهای را جلب کند. علاوه بر این، عضویت فراگیر کشورهای منطقه در پیمان تجارت آزاد قارهای آفریقا (AfCFTA)، بازار بزرگی با ابعاد فرامرزی ایجاد کرده که هزینه تجارت درونآفریقایی را بهطور محسوسی کاهش میدهد. همین ویژگیها سبب شده بازیگران بزرگ مانند چین، امارات، هند و ترکیه در سالهای اخیر حضور اقتصادی خود را در پروژههای زیربنایی، انرژی و معادن شرق آفریقا بهصورت قابلتوجهی افزایش دهند.

کشورهای شرق افریقا زیر ذره بین
در میان کشورهای این منطقه، کنیا نقش محوری دارد. این کشور با داشتن زیرساختهای مالی و لجستیکی پیشرفتهتر نسبت به همسایگان، مرکز تجاری شرق آفریقا محسوب میشود. یکی از ظرفیتهای کمتر مورد توجه در کنیا، سهم قابلتوجه این کشور در ذخایر و تولید بوکسیت است؛ بهطوریکه برآوردها نشان میدهد کنیا بیش از ۲۰ درصد از منابع بالقوه بوکسیت جهان را در خود جای داده است. این مزیت، فضای مناسبی برای همکاریهای معدنی و سرمایهگذاری مشترک فراهم میکند؛ بهویژه برای ایران که در زنجیره آلومینیوم به شدت نیازمند تنوعبخشی به منابع تأمین بوکسیت است.
اتیوپی در نقطه مقابل، با جمعیتی بزرگ و ساختار اقتصادی متکی بر کشاورزی صنعت، به بازاری عظیم برای کالاهای مصرفی و واسطهای بدل شده است. این کشور با وجود چالشهای سیاسی، از نظر حجم تقاضا و ظرفیت تولید، یکی از مهمترین اقتصادهای شرق آفریقا به شمار میرود.
تانزانیا به لطف منابع معدنی متنوع، ظرفیتهای انرژی و بندر راهبردی دارالسلام، یکی از ورودیهای اصلی کالا به بخش بزرگی از آفریقای مرکزی و شرقی است. ترکیب منابع طبیعی و لجستیک قوی، تانزانیا را به یک بازیگر کلیدی در توسعه منطقهای تبدیل کرده است.
در کنار این سه کشور، اوگاندا و رواندا با ثبات سیاسی، اصلاحات اقتصادی و سیاستهای جذب سرمایهگذاری خارجی شناخته میشوند. اوگاندا بهویژه بهدلیل ساختار صادراتی منحصربهفردش اهمیت دارد: بیش از ۴۰ درصد از صادرات این کشور به طلا اختصاص دارد؛ موضوعی که ظرفیت همکاری در تجارت مواد معدنی، پالایش، فرآوری یا ایجاد سازوکارهای تهاتری را برای ایران تقویت میکند.
زیرساختهای تجاری کنیا، بازار بزرگ اتیوپی و معادن اوگاندا؛ سه محور اصلی نقشآفرینی شرق آفریقا در همکاریهای اقتصادی ایران
شرق قاره سیاه، بستری مناسب برای دور زدن تحریم ها!
فرصتهای اقتصادی ایران در شرق آفریقا را میتوان در دو محور اصلی صادرات کالا و خدمات و سرمایهگذاری مشترک تحلیل کرد؛ دو بخشی که ظرفیتهای مکمل دارند و میتوانند پایه روابط بلندمدت اقتصادی میان ایران و این منطقه باشند.
در حوزه صادرات، کشورهای شرق آفریقا به دلیل رشد جمعیتی، توسعه زیرساختی و نیاز گسترده به مواد اولیه و کالاهای صنعتی، بازار مناسبی برای تولیدات ایرانی محسوب میشوند. ایران در صادرات پتروشیمی، قیر و فرآوردههای نفتی مزیت رقابتی دارد؛ محصولاتی که در پروژههای راهسازی، عمرانی و ژئوتکنیک منطقه تقاضای روبهرشد دارند. علاوه بر این، توسعه صنعت خودروسازی و کشاورزی در کشورهای این منطقه، تقاضا برای ماشینآلات، قطعات صنعتی، خودرو و تراکتور را افزایش داده است؛ حوزهای که ایران میتواند با قیمت رقابتی و خدمات پس از فروش مناسب در آن حضور یابد. بخش دارو و تجهیزات پزشکی نیز به دلیل کمبود عرضه داخلی و قیمت بالای واردات، یکی از بازارهای مستمر شرق آفریقا محسوب میشود و ظرفیت برندینگ ایرانی در آن بالاست. در کنار این موارد، صادرات محصولات دانشبنیان، خدمات فنی و مهندسی—از ساخت نیروگاه و خطوط انتقال برق تا پروژههای راهسازی میتواند جایگاه ایران را در پروژههای زیربنایی این منطقه تثبیت کند.
آیا سرمایه گذاری در شرق آفریقا منطقی است؟
در بخش سرمایهگذاری مشترک، شرق آفریقا فرصتهایی بهمراتب راهبردیتر ارائه میدهد. ایجاد واحدهای فرآوری و بستهبندی محصولات کشاورزی مانند قهوه، چای، کنجد و میوههای گرمسیری میتواند حلقه ارزش افزوده را تقویت و مبادلات ایران–آفریقا را از سطح کالامحور به سطح تولیدمحور منتقل کند. همکاری در استخراج و فرآوری معادن نیز یکی از مهمترین فرصتهاست؛ بهویژه در معادن طلا، نیکل، سنگآهن و تیتانیوم که بخش عمده آنها هنوز در مرحله توسعه هستند. این حوزه نهتنها امکان مشارکت اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه میتواند مکمل زنجیره تأمین صنایع داخلی ایران باشد. همچنین راهاندازی مراکز لجستیک و پایانههای تجاری در بنادر مومباسا و دارالسلام، ظرفیت منطقه را برای تبدیل شدن به هاب صادراتی ایران به بازار آفریقا تقویت میکند. مجموع این فرصتها نشان میدهد که شرق آفریقا میتواند یکی از مقاصد راهبردی ایران در تنوعبخشی به تجارت خارجی باشد.
سرمایهگذاری در معادن، کشاورزی و لجستیک؛ سه محور اصلی تبدیل شرق آفریقا به شریک راهبردی ایران
جایگاه ایران در روابط با کشور های شرق آفریقا
در سالهای اخیر، مجموعهای از ابتکارهای نهادی و دیپلماسی اقتصادی در ایران در حال شکلگیری است که هدف آن ایجاد پیوندی پایدار با اقتصادهای شرق آفریقا بهویژه کشور اوگاندا است. یکی از مهمترین این تحرکات، فعالیت انجمنهای دوستی همچون انجمن دوستی ایران–اوگاندا است که نقش مکملی در کنار دستگاه رسمی سیاست خارجی ایفا میکنند. این انجمنها با برگزاری نشستها، دیدارهای مشترک و تبادل هیأتهای تخصصی، تلاش دارند زمینه مشخصتری برای شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری و تجارت میان دو کشور ایجاد کنند.

در روزهای اخیر نیز خانه اقتصاد میزبان نشستی مشترک با حضور نمایندگان انجمن دوستی ایران اوگاندا و برخی فعالان بخش خصوصی بود؛ نشستی که با امضای یک تفاهمنامه رسمی همراه شد. هدف اصلی این تفاهمنامه، حرکت به سمت کشف فرصتهای سرمایهگذاری در شرق قاره سیاه، ایجاد کانالهای ارتباطی مستمر و تسهیل ورود شرکتهای ایرانی به حوزههایی مانند انرژی، معادن، صنعت غذا و زیرساختهای لجستیک اعلام شده است. این رویداد، نشانهای از آن است که فضای همکاری با آفریقا برای ایران از سطح گفتوگوهای پراکنده گذشته و در حال ورود به مرحلهای ساختارمندتر است.
البته این تلاشها بیپیشینه نیست. در دولت محمود احمدینژاد نیز هیأتهای تجاری و سیاسی متعددی به کشورهای آفریقایی اعزام شد و چندین توافق اولیه در حوزههای انرژی، کشاورزی و زیرساخت مطرح گردید. اما به دلیل ضعف در پیگیری نهادی، محدودیتهای مالی، کمبود زیرساخت حملونقل و نبود استراتژی مشخص، بسیاری از آن پروژهها به مرحله اجرا نرسید و دستاورد اقتصادی ملموسی ایجاد نکرد.
شرایط امروز اما تفاوت اساسی دارد. با بازگشت مکانیسم ماشه و افزایش فشار بر درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران بیش از گذشته به تنوعبخشی بازارهای صادراتی، جذب شرکای جدید و کاهش وابستگی به کانالهای سنتی فروش نفت نیاز دارد.

در چنین فضایی، حرکت همزمان بخش خصوصی و بخش دولتی به سمت بازارهای کمتر اشباعشدهای مانند شرق آفریقا یک ضرورت راهبردی است. ظرفیتهای معدنی، کشاورزی و مصرفی این منطقه، در کنار نیاز آن به سرمایهگذاری و فناوری، شرایطی فراهم کرده که میتواند به یکی از مسیرهای تازه ایران برای تجارت خارجی و سرمایهگذاری تبدیل شود.
