OKR یا KPI؟ کدام یک برای بیزنس شما بهتر است؟
در مدیریت یک بیزنس، یکی از تصمیمات مهم این است که چگونه عملکرد را بسنجیم و تیمها را به سمت اهداف درست هدایت کنیم. در این مسیر، دو مفهوم کلیدی همیشه مطرح هستند: OKR و KPI. اما سوالی که اغلب مدیران و بنیانگذاران استارتاپها میپرسند این است: «کدامیک برای سازمان من مناسبتر است؟»، یا دقیقتر: «آیا باید فقط یکی از این دو را انتخاب کنم یا هر دو لازماند؟»
در این مقاله، قرار است به شکلی کاملاً کاربردی، تفاوت این دو مدل را بررسی کنیم، کاربردهای هر کدام را در فضای واقعی کسبوکارها تحلیل کنیم، و در نهایت به شما کمک کنیم تا تصمیم بگیرید در سازمان یا تیم شما، کدام مدل ارجح است — یا شاید هر دو!
تعریف دقیق KPI و OKR
قبل از هر مقایسهای، بهتر است ابتدا مروری داشته باشیم بر تعاریف دقیق این دو مفهوم:
KPI چیست؟
KPI مخفف Key Performance Indicator به معنی «شاخص کلیدی عملکرد» است. این شاخصها عددهایی هستند که برای سنجش عملکرد بخشهای مختلف سازمان استفاده میشوند. KPIها معمولاً ثابت، بلندمدت و مبتنی بر حفظ وضعیت موجود هستند.
مثالها:
- نرخ حفظ مشتری: ۹۰٪
- نرخ تبدیل بازدیدکننده به خریدار: ۲٪
- میانگین زمان پاسخگویی به درخواست مشتری: زیر ۲ ساعت
OKR چیست؟
OKR مخفف Objectives and Key Results یا «اهداف و نتایج کلیدی» است. این مدل با هدفگذاری چالشی و نتایج قابل اندازهگیری طراحی شده تا تیمها را به سمت پیشرفت، نوآوری و رشد سوق دهد.
ساختار OKR:
- Objective (هدف): یک هدف کیفی، الهامبخش و مشخص
- Key Results (نتایج کلیدی): ۲ تا ۵ معیار کمی برای سنجش میزان پیشرفت به سمت آن هدف
مثال:
- Objective: بهبود تجربه خرید مشتریان
- KR1: افزایش امتیاز رضایت مشتری از ۸۰ به ۹۵
- KR2: کاهش زمان تحویل سفارش از ۵ روز به ۳ روز
- KR3: افزایش تعداد خریدهای تکراری از ۳۰٪ به ۵۰٪
تفاوتهای کلیدی OKR و KPI
برای درک بهتر اینکه OKR و KPI چه تفاوتهایی با هم دارند، اجازه بده این تفاوتها رو به صورت دقیق و موردبهمورد بررسی کنیم:
- تمرکز اصلی هر ابزار
KPI بیشتر بر پایش و اندازهگیری عملکرد جاری تمرکز دارد. به شما کمک میکند بفهمید که فعالیتهای فعلیتان چقدر موفق یا کارآمد هستند. در مقابل، OKR بر آینده و حرکت رو به جلو متمرکز است. هدف OKR ایجاد تغییر، نوآوری و دستیابی به اهداف چالشبرانگیز است، نه صرفاً حفظ وضعیت موجود. - ماهیت اهداف
KPIها معمولاً پایدار، تکرارپذیر و مرتبط با شاخصهای عملیاتی روزمره هستند؛ مثل درصد رشد فروش ماهانه یا نرخ حفظ مشتری. اما OKRها معمولاً در بازههای زمانی مشخص (مثلاً سهماهه) تعریف میشوند و چابکترند. آنها قابل بازنگری و انعطافپذیر هستند. - نوع هدفگذاری
KPI اغلب عددی، ثابت و قابل پیشبینی است. مثلاً «رسیدن به فروش ماهانه ۵۰۰ میلیون تومان». اما OKR ترکیبی از اهداف کیفی الهامبخش (Objective) و نتایج کلیدی کمی (Key Results) است که میخواهند شما را به مرزهای بالاتری از عملکرد برسانند. - سطح چالشبرانگیزی
KPIها معمولاً واقعگرایانه تعریف میشوند تا عملکرد جاری را حفظ کنند. ولی OKR عمداً بلندپروازانه نوشته میشود تا تیم را به «بالاترین توان خود» نزدیک کند. در OKR رسیدن ۱۰۰٪ به هدف همیشه نشانه خوبی نیست؛ چون هدف باید چالشبرانگیز باشد. - کاربرد عملیاتی
KPI مناسب زمانیست که نیاز به گزارشگیری مستمر، نظارت روزانه و پایش کیفیت خدمات یا فرایندها دارید. اما OKR ابزاری استراتژیک است که برای تیمهای محصول، توسعه، بازاریابی یا مدیریت ارشد که به دنبال تحول و رشد هستند، بسیار مؤثرتر است.
اگر بخواهیم همه این تفاوتها را در یک جمله خلاصه کنیم:
KPI نشان میدهد “کجا هستید”، OKR کمک میکند تصمیم بگیرید “کجا میخواهید بروید”.
ویژگی | KPI | OKR |
---|---|---|
تمرکز | حفظ و سنجش عملکرد جاری | تعیین اهداف رشد، تحول و نوآوری |
ماهیت | پایدار، متمرکز بر فرایندهای موجود | چابک، دورهای (معمولاً فصلی)، مبتنی بر آینده |
هدف | اندازهگیری «وضعیت فعلی» | حرکت به سمت «وضعیت مطلوب» |
میزان چالش | معمولاً دستیافتنی و واقعگرایانه | بلندپروازانه و رشد محور |
کاربرد | گزارشگیری، مانیتورینگ روزمره | رهبری، توسعه و ایجاد انگیزه در تیمها |
کدامیک برای کسبوکار شما بهتر است؟
پاسخ ساده نیست؛ بستگی دارد که در چه مرحلهای از رشد هستید و چه نوع اهدافی را دنبال میکنید.
اگر سازمان شما…
- بهتازگی راهاندازی شده و هنوز در حال کشف بازار و محصول است
- نیاز به رشد سریع یا پیادهسازی یک استراتژی جدید دارد
- به دنبال انگیزهبخشی درونتیمی و همراستایی اهداف است
در این حالت، مدل OKR مناسبتر خواهد بود. با تعریف اهداف الهامبخش و نتایج قابل سنجش، میتوانید سازمان را با سرعت بیشتری به جلو ببرید.
پیشنهاد میکنیم پیش از پیادهسازی OKR، در یک دوره okr شرکت کنید تا با اصول اجرایی این سیستم آشنا شوید.
اما اگر سازمان شما…
- وارد مرحله «پایدارسازی» شده و میخواهد عملکرد فعلی را حفظ یا بهینه کند
- نیاز به گزارشدهی دقیق و کنترل فرایندها دارد
- بیشتر به «مدیریت عملیاتی» متکی است تا «رهبری تحولی»
در این صورت، استفاده از KPIها میتواند بهتر عمل کند. KPI شاخصهایی قابل اتکا برای سنجش بهرهوری بخشهای مختلف فراهم میکند.
آیا میتوان از OKR و KPI به صورت همزمان استفاده کرد؟
بله، و در واقع در بسیاری از سازمانهای پیشرو و موفق جهان مانند گوگل، Airbnb، Spotify و حتی شرکتهای مشاورهای بزرگ، از هر دو ابزار OKR و KPI بهصورت مکمل در کنار هم استفاده میشود. دلیل این کار ساده است: این دو ابزار با وجود شباهت ظاهری، اهداف و کاربردهای متفاوتی دارند و در کنار هم هستند که معنا و اثرگذاری واقعی پیدا میکنند.
در یک ترکیب هوشمندانه:
- KPI به شما نشان میدهد که «کجا هستید» و عملکرد فعلیتان را در شاخصهای کلیدی بررسی میکند؛
- در حالی که OKR به شما کمک میکند بفهمید که «به کجا باید بروید»، و مسیر رشد، نوآوری و تغییر را ترسیم میکند.
در واقع، KPIها ابزاری برای کنترل و پایداری هستند و OKRها ابزاری برای تحول و رشد. وقتی این دو مدل بهدرستی در ساختار سازمانی ترکیب شوند، هم شاخصهای کلیدی عملکرد حفظ میشوند، هم امکان جهش در مسیر توسعه فراهم خواهد شد.
البته این ترکیب نیازمند درک دقیق مفاهیم، شناخت تفاوتها و تسلط بر نحوه پیادهسازی صحیح است. بدون آموزش و راهنمایی اصولی، سازمان ممکن است دچار سردرگمی بین این دو ابزار شود و نتواند از ظرفیت واقعی آنها بهرهمند شود.
در همین راستا، شرکت در یک دوره آموزشی okr که با محتوای ساختاریافته و با رویکردی کاربردی طراحی شده، میتواند به مدیران، رهبران تیمها و متخصصان منابع انسانی کمک کند تا بهدرستی از هر دو ابزار استفاده کنند و در مسیر رشد سازمان، تصمیمات هوشمندانهتری بگیرند.
چالشهای رایج در استفاده از هر کدام
- استفاده نادرست از KPI ممکن است به تمرکز صرف بر کمیتها و نادیده گرفتن کیفیت منجر شود.
- پیادهسازی OKR بدون آموزش کافی، ممکن است به سردرگمی و «فرمگرایی» بدون نتیجه تبدیل شود.
- بدون بررسی دورهای، KPIها بیاثر میشوند؛ و بدون فرهنگسازی، OKR شکست میخورد.
OKR و KPI هر دو ابزارهای حیاتی در مدیریت عملکرد هستند، اما با اهداف و کاربردهای متفاوت. KPI برای مدیریت و بهینهسازی وضعیت موجود به کار میرود، در حالی که OKR به شما کمک میکند تا مرزهای جدیدی را در کسبوکار خود فتح کنید.
اگر در ابتدای مسیر هستید یا میخواهید سازمانتان را به سمت رشد سریع و هدفمند هدایت کنید، از همین امروز یادگیری OKR را آغاز کنید. شرکت در یک دوره آموزشی okr به شما کمک میکند تا این سیستم را بهدرستی در تیم خود پیادهسازی کنید.
منبع: دپارتمان تحول دیجیتال جهاد دانشگاهی صنعتی شریف
من یک سوال دارم؛ آیا برای یک استارتاپ که تازه وارد فاز جذب سرمایه شده، استفاده از OKR بهتر جواب میدهد یا KPI؟ چون از یک طرف نیاز داریم عملکرد فعلی رو بسنجیم و از طرف دیگه باید اهداف رشد بزرگی هم داشته باشیم.
برای استارتاپی که در مرحله جذب سرمایه است، استفاده ترکیبی از OKR و KPI بهترین نتیجه را میدهد. KPI به شما کمک میکند شاخصهای حیاتی مثل نرخ تبدیل یا CAC (هزینه جذب مشتری) را پایش کنید و به سرمایهگذار نشان دهید وضعیت فعلیتان چگونه است. OKR هم برای تعیین اهداف جسورانه مثل ورود به بازار جدید یا افزایش سهم بازار کاربرد دارد و سرمایهگذاران معمولاً چنین چشماندازی را میپسندند.