هرآنچه باید در مورد شاخصهای کلیدی (KPI) بدانید
اگر بهعنوان یک دیجیتال مارکتر در فضای بازاریابی آنلاین فعال هستید، حتماً عبارت شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPI را زیاد شنیدهاید. قبل از اینکه به تعریف این اصطلاح بپردازیم، باید به این نکته توجه داشته باشید که یکی از مهمترین مزیتهای بازاریابی دیجیتال نسبت به بازاریابی سنتی، همین شاخص کلیدی عملکرد است؛ اما چطور؟
فرض کنید یک کمپین بازاریابی ویدئویی را از طریق شبکههای معروف و پرمخاطب تلویزیونی با هزینه بالا راهاندازی کردهاید یا برای نمایش تبلیغات خود از روزنامههای کثیرالانتشار یا بیلبوردهای پرهزینه استفاده کردهاید، آیا میتوانید یک ابزار سنجش درست و دقیق از میزان تعامل مخاطبان با تبلیغ مورد نظر داشته باشید؟ چند نفر بیلبورد مورد نظر را دیدهاند؟ محتوای شما توسط چه تعداد افراد و با چه ویژگیهایی دیده شده است؟
اینها سؤالاتی هستند که رویکردهای بازاریابی آفلاین پاسخ قابل قبولی برای آنها نخواهد داشت و این در حالی است که دیجیتال مارکتینگ با دست پر به این سؤالات پاسخ میدهد.
شاخصها کلیدی عملکرد (KPI) یک نقطه قوت در دیجیتال مارکتینگ محسوب میشود. این شاخصها ابزارهای دقیقی را برای سنجش کمپینهای تبلیغاتی در اختیار دیجیتال مارکترها قرار میدهند. با تعیین KPI های مورد نظر و ارزیابی آنها، بهراحتی میتوان از میزان تعامل کاربران با محتوای یک برند، تعداد مشتریان وفادار و نیازهای آنها و بسیاری از دادههای ارزشمند دیگر مطلع شد.
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
شاخصهای کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator) که بهصورت مخفف، KPI شناخته میشوند، ارزشهای قابل اندازهگیری هستند که بازاریابهای دیجیتال برای سنجش میزان موفقیت خود در تمام کانالهای بازاریابی از آنها استفاده میکنند.
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) در حوزه دیجیتال مارکتینگ یک معیار قابل اندازهگیری است که برای نظارت بر پیشرفت به سوی یک هدف خاص به کار میرود. تعیین و اندازهگیری KPIها به سازمانها کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و با استفاده از دادهها و نتایج بهدستآمده، عملکرد خود را بهبود بخشند و به سمت اهداف بهتر و مثبتتری حرکت کنند.
اهمیت شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ، زمانی مشخص میشود که به دنبال ارزیابی عملکرد بازاریابی خود باشیم. در دنیای امروز که دیجیتال مارکتینگ بهعنوان یکی از بخشهای حیاتی سازمانها بهشمار میرود و کمتر برندی وجود دارد که در فضای آنلاین فعالیت نداشته باشد، وجود معیارهایی برای بررسی میزان تأثیرگذاری برنامههای تبلیغاتی دیجیتال اهمیت زیادی دارد.
تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد مزایای قابلتوجهای را برای برندها در پی دارد:
۱. **تعیین میزان موفقیت کمپینهای دیجیتال مارکتینگ:** شاخصهای کلیدی عملکرد به برندها کمک میکنند تا میزان موفقیت کمپینهای تبلیغاتی خود را ارزیابی کنند. با اندازهگیری عملکرد واقعی کمپینها، برندها میتوانند تصمیمات بهتری برای بهبود کارایی بگیرند و استراتژیهای بهتری را اجرا کنند.
۲. **روشن کردن مسیر فعالیت بازاریابی دیجیتال:** با تعیین KPIها، مسیر و هدفگذاری در بازاریابی دیجیتال واضحتر میشود. این شاخصها به تیمها کمک میکنند تا بفهمند کدام جنبههای از نقطه نظر بازاریابی مؤثر بوده و کدام بخشها نیاز به بهبود دارند.
۳. **بهینهسازی کمپینها و کانالهای بازاریابی:** شاخصهای کلیدی عملکرد به بازاریابان اجازه میدهند تا به طور مستمر عملکرد کمپینها و کانالهای بازاریابی را ارزیابی کنند و بهینهسازیهای لازم را اعمال کنند. این امکان به برند این اطمینان را میدهد که منابع خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کرده و به جذب مخاطبان هدف بپردازد.
۴. **بررسی میزان تعامل با کاربران:** بازاریابی دیجیتال نه تنها در جذب مشتریان، بلکه در ارتباط برقرار کردن با آنها نیز اهمیت دارد. KPIها به بازاریابان این امکان را میدهند که میزان تعامل کاربران با محتوا و تبلیغات را اندازهگیری کنند و استراتژیهای خود را بر اساس آن تنظیم کنند.
۵. **تعیین میزان دسترسی به مشتریان جدید:** KPIها به شرکتها این اطمینان را میدهند که به چه میزان در فضای دیجیتال مشتریان جدید جذب شدهاند و آیا استراتژی بازاریابی موجود به این هدف دست یافته است یا نیاز به بهبود دارد.
۶. **تعیین بودجه سالانه دیجیتال مارکتینگ برای سازمان:** شاخصهای کلیدی عملکرد به سازمانها کمک میکنند تا بودجه خود را برای فعالیتهای دیجیتال مارکتینگ بهینهسازی کنند و از منابع موجود به بهترین نحو استفاده کنند.
۷. **فراهم آوردن امکان فروش بیشتر محصولات و خدمات:** با ارزیابی مستمر شاخصهای کلیدی عملکرد، برندها میتوانند بهبودهای لازم در فرآیندها و استراتژیهای خود ایجاد کنند، که در نهایت به افزایش فروش محصولات و خدمات خود منجر خواهد شد.
تعیین KPI در دیجیتال مارکتینگ به سازمانها کمک میکند تا فرایندهای بازاریابی خود را مورد بازبینی قرار داده و بتوانند با مشتریان خود تعامل مؤثرتری برقرار کرده و مشتریان بالقوه بیشتری را در دایره مخاطبان خود قرار دهند.
هر برند به دنبال فروش محصولات و خدمات خود است و اگر بتواند از طریق دیجیتال مارکتینگ، تعامل مؤثرتری را با کاربران برقرار کند، نتایج بهتری را به دست خواهد آورد. شاخصهای کلیدی عملکرد نیز در دیجیتال مارکتینگ دقیقا همین کار را انجام میدهند، یعنی میزان تأثیرگذاری و موفقیت کمپینهای بازاریابی دیجیتال را تعیین کرده و در نتیحه، عملکردهای آینده یک برند را کارآمدتر خواهند کرد.
**ویژگیهای شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ:**
۱. **مشخص بودن:** شاخصهای کلیدی عملکرد باید شفاف و مشخص باشند تا بتوانید عملکرد دیجیتال مارکتینگ خود را بهطور دقیق ارزیابی کنید. پس تدوین شاخصهای دقیق و شفاف، نخستین ویژگی است که در آغاز این رویکرد باید آن را در نظر داشته باشید.
۲. **تعیین شاخص کلیدی عملکرد بر اساس مدل SMART:** برای تعیین KPI صحیح باید مدل SMART را در نظر داشته باشید که یکی از مدلهای معروف هدفگذاری محسوب میشود. در مدل اسمارت، اهدافی که تعیین میکنید باید دارای این پنج ویژگی باشند: مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمانمند.
۳. **مشخص بودن:** همانطور که در ابتدای این بخش خاطرنشان شد، شاخصها کلیدی عملکرد باید شفاف و مشخص باشند تا امکان سنجش آنها وجود داشته باشد. پس اولین ویژگی KPI در مدل اسمارت، مشخص بودن (Specific) است.
۴. **قابل اندازهگیری بودن:** شاخصهای کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکیتینگ با هدف اندازهگیری میزان پیشرفت برنامهها و کمپینهای بازاریابی تعیین میشوند، پس طبیعی است که باید قابل اندازهگیری (Measurable) باشند. چنین شاخصی باید کاملا واضح باشد تا همه اعضای تیم دیجیتال مارکتینگ قادر به اندازهگیری آن باشند.
۵. **قابل دستیابی بودن:** یکی دیگر از ویژگیهای مهم شاخصهای کلیدی عملکرد، قابل دستیابی بودن آن است. به این معنا که جمعآوری و تعیین این شاخص برای تیم دیجیتال مارکتینگ ساده و مقرونبهصرفه باشد و مجبور به صرف هزینههای زیاد نشوند.
۶. **مرتبط بودن:** در تعیین KPIهای دیجیتال مارکتینگ باید یک نکته مهم را همیشه مد نظر قرار داد و آن، مرتبط بودن (Relevant) شاخص با نوع عملکرد بازاریابی است. به این معنا که در تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد باید اهداف بازاریابی دیجیتال را در نظر گرفت و شاخصهایی را تعیین کرد که با اهداف تعیینشده سازمان، همسو و مرتبط باشند.